خرید فایل

خرید فایل، تحقیق، مقاله، پایان نامه، طرح توجیهی

خرید فایل

خرید فایل، تحقیق، مقاله، پایان نامه، طرح توجیهی

رمان دل کور


» :: افسانه دل کور

پشیزی سابق از نیمه شب برفی دکتر صادق آریان خواب عجیبی دید . خواب آگاهی که بازارچه درخونگاه مردابی از خون حیات . آغاز شام ، خواب و خسته ، او فقط خوابهای کهنه روزهای دیرینه تعیش زیر گذر درخونگاه را می دید : بیست و هشت سال پیش که چهارسالش حیات . بازارچه بام صلابه شلوغ بود . دیواره نازک های خور از پادگانه سقف ستونی از گرد و خاک جلوی سقاخانه ساخته بود . گدای اعمی و ابله رو پای دیوار سقاخانه چمباتمه خورده حیات . احتشام نمد یخ فروش با صدای افسرده و مریضش انصاف باده زد :


رمان تاریخی سقوط اصفهان


» :: رمان قدیمی سقوط اصفهان
کتاب اسم اصفهان یک افسانه تاریخی می باشد که تاریخ را با تمام زیر و بم هایش بازسازی باده کند. ادیب این کتاب درباره ایز خود می نویسد : خواننده در اثنا مطالعه ی صفحات اول اهتمام می کند سرنخی بدست آورد،تا وقایع ((تاریخی)) و ((غیر تاریخی)) را از بازهم سوا کند. لیک کم اقل این وسواس را کنار می گذارد، و در امواج حوادث غرق می شود وبا آنها سابق می رود ، ودیگر با واقعی بودن یا تخیلی بودن رویداد ها کارگر ندارد.  

رمان تاریکا


» :: افسانه تاریکا

نیلوفر بیمناک و اشکبار می دوید. اشک چشمانش صافی گونه های صبغه باخته ی او را پیموده و پایین لاله ی گوش ها می رسید، در انبوه گیسوان پریشانش گم می شد. هوا حار بود. آفتاب سوزان، بیابان را برای‌اینکه ساج داغی کرده بود که تمام چیزی را از خود پس می راند. دختر جوان فریادی نداشت و آه ی لرزانی از گلویش حرف می خواست. ناله ای شکسته و بی معنا که ترس و درماندگی او را هویدا باده کرد.


رمان بیگانه اثرآلبرکامو


» :: رمان اجنبی اثرآلبرکامو
این کتاب داستان یک مرد درونگرا به آوازه مرسو را تعریف می‌کند که انجام‌دهنده قتلی می‌شود و در سلول زندان در انتظار اعدام آشنا است. داستان در دههٔ ۳۰ در الجزایر رخنه می‌دهد.

داستان به دو اقبال تقسیم می‌شود. باب قسمت اول مرسو در مراسم خاک‌سپاری مادرش شرکت می‌کند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود آرم نمی‌دهد. داستان با تصویر روزهای بعد از دید سجیه اصلی داستان ادامه می‌یابد. مرسو به سمت عنوان انسانی بری هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم می‌شود. او هیچ رابطهٔ احساسی آشکار خود و افراد دیگر استوار نمی‌کند و در بی تفاوتی خود و پیامدهای بازده از ثانیه زندگی اش را سپری می‌کند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادت‌های خود می‌گذراند خشنود است.

همسایهٔ مرسو که ریمون سنته آوازه دارد و متهم به آماده آوردن شغل برای روسپیان است حرف او رفیق می‌شود. مرسو به سمت سنته کمک می‌کند یک معشوقهٔ او را که سنته ادعا می‌کند دوست دختر آخری او است به سمت خود بکشد. سنته به آن زن فشار می‌آورد و او را استحقار می‌کند. مدتی بعد مرسو و سنته کنار ساحل به برادر آن زن(«مرد عرب») و دوستانش برمی خورند. اوضاع از بازدید خارج می‌شود و کار به زدن کاری می‌کشد. پس از آن مرسو بار دیگر «مرد عرب» را باب ساحل می‌بیند و این بار خویشاوند دیگری جز آن‌ها باب اطراف نیست. بدون بلد آشکار مرسو به سمت مرد عرب تیراندازی می‌کند که باب فاصلهٔ امنی از او از سایهٔ صخره‌ای در گرمای سوزنده التذاذ می‌برد.

در اقبال دوم کتاب محاکمهٔ مرسو ابتدا می‌شود. باب این جا شخصیت اول داستان از بهر آغازین بار با تأثیری که بی اعتنایی و بی تفاوتی برخورد او بر دیگران می‌گذارد رو به رو می‌شود. افترا راست بی خدا بودنش را بدون کلامی می‌پذیرد. او رفتار اندولانت (اصطلاح روانشناسی برای کسی که باب مواقع قرار ستاندن در وضعیت‌های خاص از خود احساس متناسب نشان نمی‌دهد و بی اعتناء باقی می‌ماند- از الم تأثیر نمی‌پذیرد الا آن را حس نمی‌کند) خود را به آغاز رسم منطقی زندگی اش تفسیر می‌کند. او به سمت اعدام محکوم می‌شود. آلبر کامو در این رمان آغازی از بهر فلسفهٔ بطلان خود که بعد به چاپ می‌رسد، فراهم می‌آورد.